بیوگرافی بهاره رهنما + عکس
نام: بهاره
نام خانوادگی : رهنما
تاریخ تولد: 1352/9/10
محل تولد : اراک
تحصیلات : لیسانس ادبیات فارسی و حقوق قضایی
همسر: پیمان قاسم خانی نویسنده
------------------------------------------------------------------------
بهاره رهنما در 10 آذر سال 1352 در هزاوه از توابع استان مرکزی متولد شد . وی لیسانس ادبیات نمایشی و فوق لیسانس حقوق قضایی را از دانشگاه آزاد گرفته است. او همسر پیمان قاسم خانی نویسنده سینما و جاری(زن برادر شوهر) شقایق دهقان بازیگر سینما و تلویزیون میباشد. او یک دختر به نام پریا قاسم خانی دارد . برای اولین بار با فیلم افعی به سینما آمد. سپس با همسرش در فیلم عاشقانه بازی کرد. او در سال 1380 بازی در یک فیلم کمدی نان و عشق و موتور هزار را تجربه کرد که نشان از توانایی او در زمینه فیلمهای کمدی داشت.
فیلمهای سینمایی
افعی
عاشقانه
غزال
بادامهای تلخ
بچههای بد
نان، عشق و موتور هزار
گاوخونی
توفیق اجباری
ده رقمی
دایره زنگی
شبانه
چارچنگولی
ماجراهای اینترنتی
پوپک و مش ماشاالله
ما سه نفر
سن پطرزبورگ
ورود زندها ممنوع
بعد از ظهر سگی سگی
ورود آقایان ممنوع
عروسک (فیلم) عروسک
هرچی خدا بخواد
زنان ونوسی، مردان مریخی
جرم
خنده در باران
بچگیتو فراموش نکن
تئاتر
1375 - تله تئاتر «ای نسیم باران»
1379 - تله تئاتر پیش از آشنایی
1384 - تئاتر پنجرهها
1387 - خدای کشتار
1388 - هاملت با سالاد فصل
1390 - می خواهم با میوسوو ملاقات کنم
1390 - فیل - کارگردان
1390 - تراس - کارگردان
1391 - گروتسکی بر تبار شناسی دروغ و تنهایی
1391 - خیال های جاده جاجرود - تهران
1391 - این تابستان فراموشت کردم
سریالهای تلویزیونی
بازگشت به خانه 1375
داستان یک شهر 1379
ملاصدرا 1379
من یک مستأجرم 1382
زیر زمین 1385
کتاب فروشی هدهد 1385
مرد هزار چهره 1387
مامور بدرقه 1387
گاوصندوق 1388
چک برگشتی 1390
خداحافظ بچه 1391
تلهفیلم
بازی
فیلمنامه
شبهای برره(یکی از نویسندگان)
باغ مظفر(یکی از نویسندگان)
شمس العماره(یکی از نویسندگان)
شبکه نمایش خانگی
شام ایرانی
بیوگرافی طناز طباطبایی:
طناز طباطبایی متولد 20 ادیبهشت 1362 در محله ی نیاوران است ،یک خواهر دارد که بزرگتر از اوست و به خواهرش خیلی علاقه مند است ،مجرد است، کارگردانی تئاترخوانده،با موسیقی آشنایی دارد و گیتار می زند ،مدتی هم کار نقاشی میکرد ،پدرش نیز در زمینه ی موسیقی فعالیت دارد ،در کلاسهای آزاد بازیگری شرکت کرده بود که هنوز یک ماه از کلاسهایش نگذشته بود برای بازی در جوانی انتخاب شد و اولین بازی خود را در سال 80 انجام داد ،بعد از آن به هنر علی الخصوص بازیگری علاقه مند شد و در رشته تئاتر تحصیل کرد ،از فعالیتهای هنری اش عبارتند از: میوه ممنوعه ،پسر تهرونی ،صداها ،میزاک ،جعبه موسیقی ،چهار انگشتی ،دیشب باباتو دیدم آیدا و….
مصاحبه با طناز طباطبایی در ادامه مطلب
اولین کار هنری تان چه بوده است؟
فوق العاده بود، ایشان بسیار کارگردان باهوش و خلاقی هستند ومن به عنوان بازیگر از بازی در
کلا معیارتان برای نقش غزاله این بود یا نه برای هر نقشی معیارتان این است؟
چقدر بازی نقش مقابل (نیما رئیسی) در بازی شما تاثیر داشت؟
باید دوچندان تلاش کنم تا بتوانم به این توقع جواب مثبت دهم، قطعا در کار بعدی ام باید چند
دانشجوی رشته تئاترم و کارگردانی تئاتر می خوانم و در کنارش موسیقی هم کار می کنم
بیو گرافی نیلسون کوریا
- از آغاز دوران بازیگریات بگو.
من فوتبالم را در برزیل شروع کردم. ویتوریا نخستین تیم من بود. یکی از باشگاههای بزرگ برزیل است که خیلی از بازیکنان خوب این کشور را به فوتبال معرفی کرده است و بازیکنان آیندهدار زیادی را تربیت میکند. از طریق همان تیم ویتوریا بود که من توانستم به تیمهای ملی زیر 17 ، 21 و 23 سال برزیل راه بیابم. 7 سال در این تیم بودم. در حال حاضر این تیم در لیگ دسته یک برزیل حضور دارد. از سن 17 سالگی در تیم اصلی بازی میکردم. در آن زمان "دیدا" دروازهبان اصلی تیم بود و دو سال از من بزرگتر بود. سالی که من به این تیم رفتم نایب قهرمان برزیل شدیم. در بازی پایانی به پالمیراس باختیم که خیلی از بازیکنانش در تیم ملی برزیل حضور داشتند. واندرلی لوکزامبورگو در آن زمان سرمربی پالمیراس بود و بازیکنانی مثل ریوالدو و مازی در این تیم بازی میکردند. فصل بعد دیدا به کروزیرو رفت و من با 18 سال سن دروازهبان اول ویتوریا شدم. 7 سال در این تیم حضور داشتم و 5 بار با ویتوریا قهرمان شدم که سه بار در لیگ استانی بود. بعد از 7 سال خواستم فضای جدیدی را تجربه کنم و هوایی عوض کنم به تیم سانتاکروز رفتم. در سال 2005 به تیم نائوتیکو و کمترین مدتی که در یک تیم ماندم در همین تیم بود. بعد از 6 ماه به ویتوریا گیمارش رفتم. در 4 تیم آخرم یعنی سانتاکروز، آمریکانو، نائوتیکو و ویتوریا گیمارش همیشه یک بازیکن محبوب بودم حتی سانتاکروز و نائوتیکو چند وقت پیش تیم منتخب 10 سال گذشته خود را انتخاب کردند که من هم در این تیمها حضور داشتم.
- تقریبا با دیدا همدوره بودی. او چند سال بعد به دروازهبان اول برزیل تبدیل شد اما چه شد که نیلسون نتوانست بعد از حضور در تیم ملی جوانان هم به سلسائو دعوت شود؟
حضور در تیم ملی فرصتی است که ممکن است برای هر بازیکنی پیش بیاید. دیدا این شانس را داشت. او بعد از اینکه از تیم ما رفت به کروزیرو منتقل شد و بعد از آن هم توانست به میلان برود. همان سالی که من در تیم ملی جوانان بودم قهرمان شدیم و می توانستم بعدا این شانس را داشته باشم که بازهم به تیم ملی دعوت شوم. اما دیدا در یک تیم مطرحتر بود که طرفداران بیشتری هم داشت و توانست به تیم ملی دعوت شود.
- با توجه به این مسائل وقتی به گذشته فکر میکنی آرزو نداشتی که بیشتر در تیم ملی برزیل بازی میکردی؟
در زندگیام هیچ وقت به گذشته فکر نمیکنم و همیشه نگاهم به آینده است. زمانی که در تیم ملی جوانان برزیل حضور داشتم خیلی دوست داشتم که بتوانم بیشتر برای این تیم بازی کنم اما نشد و من از قطار جا ماندم. در آن سالی که میتوانستم جایگاه خود را در تیم ملی تثبیت کنم ویتوریا آن طور که باید خوب نتیجه نگرفت و در همان سال دروازهبانهایی مثل هلتون آرودا که الان دروازهبان پورتو است و ژولیو سزار به فوتبال برزیل معرفی شدند و شاید همان جا بود که من از رسیدن به تیم ملی جا ماندم.
- پس از این موضوع ناراحت نیستی که بیشتر نتوانستی در تیم ملی برزیل حضور داشته باشی؟
نه، همان طور که گفتم دیگر به گذشته فکر نمیکنم. اگر بد بودم الان نمیتوانستم در 37 سالگی همچنان دروازهبانی کنم. ویتوریا گیمارش تیم بزرگی است که طرفداران زیادی دارد و انتظارات از بازیکنان بالاست. بازیکنان بزرگ زیادی به این تیم آمدند و پس از یکی دو سال رفتند اما من توانستم 7 سال در این تیم بمانم. خوشبختانه همه از عملکرد من راضی بودند. الان فقط میتوانم خدا را شکر کنم که همچنان آماده هستم.
- الگویت در دروازهبانی چه کسی بود؟
دوستان دوران بچگیام تعجب میکردند که من چطور دروازهبان شدم. در آن زمان هر وقت بازی میکردیم من مهاجم بودم. اما همیشه در حمله حواسم به دروازهبانها بود و دوست داشتم تجربه کنم که دروازهبانی چه حسی دارد. دروازهبانهای زیادی را دوست داشتم. دیدا همیشه دوست خوب من بود. از دروازهبانهایی مثل تافارل و دینوزوف خیلی خوشم میآمد. قبل از اینکه به همراه دیدا در تیم ویتوریا بازی کنم بازی تافارل و میشل پردوم از نظر تکنیکی الگوهای من بودند. وقتی که با دیدا همبازی شدم او تبدیل به الگویی خوب برای من شده بود.
- بهترین دروازهبان حال حاضر جهان از نظر تو چه کسی است؟
بدون شک بوفون. ادوین فن درسار هم دروازهبان بسیار خوبی بود و الان هم پیتر چک عالی است. اما بوفون چیز دیگری است. مثل بازیکنان است، خیلی بازیکن خوب در جهان داریم مثل رونالدو و... اما مسی از همه بالاتر است. بوفون هم در دروازهبانها همین وضعیت را دارد.
- به دوران حضورت در پرسپولیس برسیم. چه شد که پیشنهاد این تیم را قبول کردی؟
من به طور غیر مستقیم از طریق ژوزه دعوت شدم که به پرسپولیس بیایم. اهداف خود را طوری برنامهریزی کرده بودم که فوتبالم را در همان ویتوریا گیمارش تمام کنم اما در اروپا وضعیت اقتصادی کمی به هم ریخته بود. تا پیش از آنکه مدیر باشگاه ما عوض شود، روز هشتم هر ماه بدون اینکه نیاز باشد به حسابت نگاه بیندازی، حقوقت تمام و کمال پرداخت میشد. اما در دو سال اخیر مشکلاتی در پرداخت پول بازیکنان به وجود آمد و این نه تنها مشکل من بلکه مشکل همه بازیکنان بود. بازیکنانی که کمی حقوقشان بالاتر بود وضعیت سختتری داشتند. باشگاه به ما پیشنهاد داد که اگر میخواهید، فصل بعد هم در ویتوریا بمانید اما نصف حقوق سال قبل را میگیرید. باشگاه همچنین به من گفت که اگر از تیم دیگری پیشنهاد دریافت کردی که برایت مناسب بود و تمایل داشتی بروی، ما هم با رفتن تو هیچ مخالفتی نمیکنیم. آنها گفتند به خاطر زحماتی که برای ما کشیدهای، مشکلی با جداییات نداریم.
- پس خدا مانوئل ژوزه و پرسپولیس را سر راه تو قرار داد!
شک ندارم که خدا کمکم کرد. خدا این در را برای من باز کرد تا به پرسپولیس بیایم.
- در طول بازی انگار عصبانی به نظر میرسی.
من میدانم که باختن چه معنی و حس و حالی دارد اما هیچ وقت دوست ندارم ببازم. همیشه دوست دارم برنده باشم. در طول 90 دقیقه به خودم میگویم که باید بجنگم. سعی میکنم از همه لحاظ از خودم مایه بگذارم تا پیروزی برای تیم ما باشد. با بازیکنان صحبت میکنم، سر آنها داد میزنم، دوست دارم در آخر بازی برنده از زمین خارج شوم. با این حال اگر برنده نشدم دوست دارم با داور دست بدهم و آن بازی را فراموش کنم. دیگر به آن بازی نمیکنم اما تا وقتی که بازی تمام نشده و درون دروازه هستم، محکم بازی میکنم و نهایت تلاشم را برای پیروزی انجام میدهم. هرچه در توان دارم میگذارم تا تیمم بازی را ببرد.
- در چند بازی اخیر محوبیت زیادی بین هواداران پرسپولیس پیدا کردهای. حتی زمانی که موقعیتی روی دروازه حریف پیش میآید، تماشاگران تو را تشویق میکنند.
(میخندد) نمیدانم علتش چیست. این را باید از تماشاگران بپرسید. خیلی خوشحال میشوم که آنها اینقدر به من محبت دارند. این موضوع انگیزهای برای من میشود که در هر بازی بهتر بازی کنم و وظایفم را در زمین بهتر انجام دهم.
- به نظر میرسد جدیتی که در بازی از خودت نشان میدهی و صحبتهایی که در طول بازی با مدافعان تیم و همچنین داور انجام میدهی باعث شده که اینچنین میان هواداران پرسپولیس محبوب شوی.
کارهایی را که در طول بازی انجام میدهم همه برگرفته از درونم هستند. کاری نمیکنم که الکی بقیه را خوشحال کنم یا بخواهم برای کسی فیلم بازی کنم. نمیتوانم در طول بازی ساکت و آرام باشم و هیچ چیزی نگویم. باید عملکردم عالی باشد تا با خوب بودنم همه را خوشحال کنم.
- دقیقا با چه زبانی با مدافعان صحبت میکنی؟
(میخندد) مخلوطی از انگلیسی و فارسی و پرتغالی.
- البته بازیکنان پرسپولیس هم دیگر خوب به حرفهایت گوش میدهند.
خیلی خوشحالم که توانستهام احترام متقابلی بین خودم و بازیکنان ایجاد کنم. اگر آنها به حرفهای من گوش میدهند به این خاطر است که من هم به آنها احترام گذاشتهام. اگر میخواهی احترام ببینی باید به بقیه احترام بگذاری. زمانی که به پرسپولیس آمدم یک غریبه بودم. به جای آمده بودم که همه چیز برایم جدید بود. فرهنگ جدید، آدمهای جدید. دوست داشتم با شوخی کردن و گرم گرفتن با سایر بازیکنان خودم را به آنها نزدیک کنم. یواش یواش با همین شوخی کردنها رابطه نزدیکی با هم برقرار کردیم و احترام متقابلی میان ما به وجود آمد. با خودم گفتم این من هستم که به یک محیط جدید آمدهام و باید خودم را با دیگران وفق دهم. اگر از روز اولی که به پرسپولیس آمدم میگفتم من نیلسون هستم و از اروپا آمدهام و طوری رفتار میکردم که خود را بالاتر از همه نشان دهم هیچ وقت این احترامی که الان میان بازیکنان و مسئولان تیم دارم را نداشتم. همیشه سعی کردهام به همه احترام بگذارم و شاید به خاطر همین است که الان رابطه من با همه خوب است. خوشبختانه الان با تک تک بازیکنان دوستی نزدیکی دارم با همه بگو و بخند دارم و همه من را تحویل گرفتهاند. از روز اول هم به من کمک کردهاند که در پرسپولیس پیشرفت کنم. شاید در تیم با مارکو (پروویچ) و ولاتکو که انگلیسی با هم حرف می زنیم بیشتر صحبت کنم اما این دلیل نمی شود که با بقیه حرف نزنم. برعکس با همه حرف میزنم تا هم کارمان در پرسولیس بهتر پیش برود و هم اینکه کمی فارسی یاد بگیرم.
- به نظر میرسد استحکام خط دفاع پرسپولیس تا حد زیادی خیالت را در طول بازی راحت میکند.
بله، خط دفاع ما امسال خیلی خوب است. همه آنها قوی هستند و من در طول بازی به آنها اطمینان دارم.
- امسال یک آمار خوب هم داشتی که 640 دقیقه پشت سر هم گلی دریافت نکردی.
بله، می دانستم که بالاخره بعد از چند بازی گل می خورم اما فکر نمی کردم آن گل را در ثانیه 40 بازی با نفت دریافت کنم. البته در ویتوریا گیمارش رکورد بهتری داشتم و 8 بازی بود که گل نخورده بودم و دقیقه اول نیمه دوم نهمین بازی آن گل را خوردم. در کل امسال در 12 بازی گلی دریافت نکرده ام اما به فکر رکورد زدن نیستم.
- در لیگ شانسی برای قهرمانی ندارید و تمام امیدتان جام حذفی است.
ما در این فصل بد شانس بودیم. شروع قر و قاطی و بی نظمی داشتیم. تیم را مربی فصل قبل که فکر میکنم ترک بود بسته بود و در نیم فصل اول وضعیت مان همانطور بد ادامه پیدا کرد. رفته رفته بهتر شدیم. با این حال سه بازی تا پایان فصل باقی مانده است. سعی می کنیم هر سه بازی را ببریم. پرسپولیس تیم بزرگی است و باید همیشه در آن یک هدف داشته باشیم، برنده شدن. خودم شخصا دوست ندارم که الان در رده ششم هستیم. پرسپولیس همیشه باید برای قهرمانی بجنگد اما فقط قدمت یک باشگاه مهم نیست، ما هم در زمین باید برای قهرمان شدن بجنگیم. سعی می کنیم بیشترین امتیاز را در بازی های باقی مانده در لیگ به دست بیاوریم. بعد از آن جام حذفی را در پیش داریم. نمی توانیم بگوئیم که به راحتی به فینال صعود می کنیم و بعد هم قهرمان می شویم. یک حریف سخت داریم و باید در یک زمین دشوار به میدان برویم. اول از هر چیزی باید داماش را ببریم بعد به قهرمانی فکر کنیم.
- یک سوال حاشیه ای. بعد از اینکه مانوئل ژوزه از پرسپولیس رفت نتایج این تیم خیلی خوب شد و این گمان در ذهنها شکل گرفت که بازیکنان پرسپولیس دوست نداشتند همه توانایی خود را برای یک مربی خارجی بگذارند. نظرت در این باره چیست؟
من چنین چیزی را ندیدم در تیم. وجود آن هم کاملا غیر حرفهای است. نمیتوانم قبول کنم که بازیکنی تمام توان خود را در زمین نگذارد. فرقی نمی کند که چه کسی مربی است. برای خود من هیچ فرقی نمی کند که با یک مربی ایرانی کار می کنم یا خارجی. من با باشگاه قرارداد دارم و باید نهایت تلاشم را برای موفقیت باشگاه انجام دهم. برای مربی تیم هم احترام زیادی قائلم اما همه تلاشم برای موفقیت تیم و خوشحالی هواداران است.
- برای فصل بعد با مسوولان باشگاه صحبت کردهای؟
هنوز صحبت نکردم. زمان زیادی باقی مانده است. هر چند که دوست دارم در پرسپولیس بمانم. شنیدهام که مدیرعامل باشگاه هم از من خواسته که فصل بعد هم بمانم. با این حال هنوز صحبت جدی با من نشده است.
- فکر میکنی بهترین مربیات از ابتدا تاکنون چه کسی بوده است؟
مربی های خیلی خوبی داشتم. ریکاردو گومس که در پاری سن ژرمن و بنفیکا بازی کرده است برای من مربی خیلی خوبی بود. اواریستو که در رئال مادرید و بارسلونا آقای گل بود هم تاثیر زیادی در فوتبالم گذاشت. زه تئودور و پائولو سرجیو هم تاثیرگذار بودند اما فکر می کنم بهترین مربی من همان ریکاردو گومس بود.
- تا چند سال دیگر به فوتبال ادامه می دهی؟
دوست دارم تا 40 سالگی بازی کنم حالا شاید بیشتر هم بشود. اگر تا آن موقع در پرسپولیس باشم که دیگر چه بهتر چرا که دیگر سنم اجازه نمی دهد به این کشور و آن کشور بروم (میخندد). شوخی میکنم دلیل اصلیاش این است که به دختر کوچکم نمیتوانم زیاد محل اقامتم را عوض کنم چون برایش گیج کننده است. خانوادهام اینجا شرایط خوبی دارند و از همه چیز راضی هستند. البته اوایل برای خانوادهام کمی سخت بود. به هر حال تا قبل از این در یک کشور بازتر و آزادتر زندگی میکردند اما الان خیلی راختتر هستند. حتی چند وقت پیش با همسرم که صحبت میکردم به من گفت در این چند ماه خیلی راحت تر از زمانی که در پرتغال بودیم زندگی میکند.
- برای خودت چطور؟
وقتی به ایران آمدم سورپرایز شدم. دوستانم به من میگفتند برای چه به میخواهی به ایران بروی. مگر دیوانه شدهای؟ میگفتند ایران شرایط خوبی ندارد و نروی بهتر است. اما به خاطر همین حرفها هم که بود گفتم میروم تا ببینم ایرانی که میگویند چطور است. آن چیزی که اینجا دیدم با وصفهایی که از ایران شنیدم کاملا فرق میکرد. بعضیها بدون اینکه ببینند و بدانند حرفهایی میزدند. چیزهایی شنیده بودند و این شنیدهها را مرتب تکرار میکردند. اما من اینجا ماندم و دیدم کشور بسیار زیبایی است. مردم شادی دارد. به همان دوستانم زنگ زدم و گفتم ایران آن طوری که شما فکر میکنید نیست. البته اگر ایران کشور بازتری بود بدون شک میتوانست بیشترین تعداد توریست را در هر سال به خود جذب کند. درست است که اینجا هم مثل برزیل فقیر دارد اما همه شاد هستند و به مشکلات شان میخندند. نمیگذارند که مشکلات شان برآنها غلبه کند. ایران از نظر فرهنگی و تاریخی کاملا غنی است و مکانهای دیدنی زیادی دارد. مردمش خوب و مهمان نواز هستند. از بچگی پدرم این را به من یاد داده بود که از کسی یا چیزی نترسم و با همه چیز مقابله کنم.
- چند وقت پیش خانوادهات را در تهران به گردش برده بودی. معلوم است که آدم خانواده دوستی هستی.
خانوادهام را خیلی دوست دارم. شاید بخش بزرگی از موفقیتم به همین خاطر باشد. دوست دارم هر کاری که از دستم بر میآید برای دخترم انجام دهم. عاشق تیراژه است. هفتهای دو بار باید او را ببریم تیراژه. وقتی اسمش میآید لب هایش تا بناگوش باز میشود! هیچ وقت بدون خانوادهام بیرون نمیروم.
- مهدوی کیا در مصاحبهای گفته بود که نیلسون بعد از عابدزاده بهترین دروزاه بان پرسپولیس است.
خیلی خوشحالم و باعث افتخارم است که مهدوی کیا درباره من چنین حرفی زده است. او یک بازیکن بسیار حرفه ای و باشخصیت است. او گذشته پرافتخاری دارد و من به خاطر این حرفش احساس غرور می کنم.
- از خداحافظیاش ناراحت نشدی؟
اول اینکه باید بگویم خیلی خوشحال شدم و برای من تجربه خیلی خوبی بود که در این جند ماه با او آشنا شدم و با هم کار کردیم. مهدوی کیا را نه تنها به عنوان یک بازیکن بلکه یک انسان و یک مرد واقعی شناختم. در این چند وقت به جز احترام و دوستی چیزی از او ندیدم. خیلی حیف شد که او خداحافظی کرد. نه تنها برای پرسپولیس بلکه برای کل فوتبال که چنین مردی را از دست داد. خیلی افتخار می کنم که کنار چنین فردی بودم.
- واقعا عملکرد خوبی در پرسپولیس داشتهای. شاید اگر کمی جوانتر بودی می توانستی به بازی در تیم ملی ایران هم فکر کنی!
(می خندد) نمیدانم. تا به حال به این موضوع فکر نکرده بودم.
- بالاخره امسال یک قهرمانی میگیرید؟
ان شالله ( می خندد) بعد از بازی با داماش جواب سوال تان را می دهم.
نوشته شده توسط احسان
بیوگرافی مهدی مهدوی کیا+خداحافظی از فوتبال
بیوگرافی مهدی مهدوی کیا
مهدی مهدویکیا اول مرداد سال 1356 در شهر ری به دنیا آمد.
وی از بچگی علاقه زیادی به فوتبال داشت و در دوران نوجوانی از زمینهای خاکی جذب باشگاه بانک ملی شد و با پشتکار به باشگاه پرسپولیس پیوست.
وضعیت مهدی در پرسپولیس، اوایل چندان جالب نبود اما با آمدن استانکو وضعیت به کلی تغییر کرد تا او ضمن تثبیت موقعیت خود در باشگاه محبوبش به تیم ملی امید ایران راه پیدا کند.
افتخارات و موفقیتهای مهم ورزشی وی از سال 75 شروع شد، پس از محرومیت نعیم سعداوی وی در پیستون راست تیم ملی بازی کرد. مهدی با زدن 2 گل به چین شایستگیهای خود را اثبات کرد.
وی در باشگاههای بانک ملی، پرسپولیس تهران، بوخوم، هامبورگ و اینتراخت فرانکفورت آلمان سابقه بازی دارد.
مهدویکیا در سال 2003 از طرف کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان بازیکن برتر فوتبال آسیا شناخته شد. هواداران هامبورگ به او لقب موشک ایرانی داده بودند.
وی از باتجربههای فوتبال و تیم ملی فوتبال ایران است و در سال 1387 از سوی علی دایی؛ سرمربی وقت تیم ملی بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازو بست. او با حضور در دو جام جهانی 98 و 2006 خود را در سطح بینالمللی مطرح کرد.
مهدویکیا در سال 1998 به باشگاه بوخوم پیوست و در سال 1999 به هامبورگ رفت و تا سال 2007 در این تیم عضویت داشت که با تمام شدن قرارداد خود به تیم اینتراخت فرانکفورت پیوست. وی در مجموع 223 بازی در بوندسلیگا، 29 گل به ثمر رساند.
وی پس از یک غیبت 9 ماهه در سال 1387 براى بازى با کره شمالى از سوی علی دایی به تیم ملى دعوت شد. این اولین مرتبهای بود که مهدوىکیا براى تیمى که هدایت آن بر عهده على دایى است به میدان مىرفت.
وی تا سال 2010 با فرانکفورت قرار داشت. وی در سال 1388 بعد از 11 سال حضور در بوندس لیگا به ایران برگشت و به تیم استیل آذین پیوست.مهدویکیا در یازدهمین دوره لیگ برتر با مسئولین باشگاه داماش گیلان برای همراهی این تیم به توافق رسید و پیراهن این تیم را بر تن کرد.
وی پایان نیم فصل اول همان سال از این تیم جدا شد و بعد از 13 سال مجددا به تیم پرسپولیس پیوست و پس از عقد قرارداد با این تیم اعلام کرد پرسپولیس آخرین باشگاه دوران بازیگری وی است.
خداحافظی مهدی مهدوی کیا از فوتبال
مهدی مهدویکیا که اعلام کرده بود در پایان همین فصل از میادین خداحافظی خواهد کرد، اجرای تصمیمش را چند ماهی جلو انداخت. کاپیتان اول پرسپولیس خداحافظی خود را از میادین فوتبال اعلام کرد و در آخرین روزهای سال91 یکی از مهمترین رویدادهای فوتبال را رقم زد. مهدوی کیا میگوید تا پایان فصل فقط در صورتی که پرسپولیس به فینال جام حذفی برود با چند دقیقه حضور در آن میدان برای همیشه با پیراهن پرسپولیس خداحافظی میکند.
کیا از ابتدای فصل روزهای متفاوتی را در پرسپولیس سپری کرد. مدتی در غیاب کریمی و در روزهای سیاه خوزه، به ستون اصلی تیم تبدیل شد و از سقوط بیشتر سرخپوشان جلوگیری کرد. اما تحولات فراوان تیم در نیمفصل دوم و همزمان یکی دو مصدومیت بدهنگام، کیا را کاملا به حاشیه راند. امروز هم با وجود آمادگی مهدویکیا بعد از رفع مصدومیت، در ترکیب پرسپولیس جایی برای او وجود ندارد.
مهدی مهدویکیا که اولین بازی خود را برای پرسپولیس 17 سال قبل انجام داده بالاخره در جلسهای دو نفره با یحیی گلمحمدی به این جمعبندی رسید که دیگر کادر فنی پرسپولیس به او نیازی ندارد و به همین خاطر اعلام کرد دیگر در میادین فوتبال حاضر نخواهد شد.
با این وجود با صحبتهای انجام شده قرار است مهدویکیا در تمرینها و در کنار تیم حضور داشته باشد. او مثل تمام سالهای بیحاشیهای که در این فوتبال سپری کرد، تصمیم آخر را هم به شکلی گرفته که آرامش اردوی پرسپولیس را به هم نریزد.
نوشته شده توسط احسان